الگویی برای جهاد رسانهای

الگویی برای جهاد رسانهای
پایگاه بصیرت/ غالب کسانی که شبکه المنار را دیدهاند از تاریخچه این شبکه اطلاعی ندارند و دانسته بخش دیگری از مردم گمان میکنند که عمری نزدیک به پیروزی حزبالله در سال 2000 میدانند؛ اما نقطه اشتراک همه در این است که حتی تصور هم نمیکنند بخش اعظمی از پیروزیهای حزبالله مرهون حماسه تبلیغاتی المنار است. بله بخش اعظمی از پیروزیها مدیون این شبکه است.
«آوی جوریش»، صهیونیست و ��ضو مؤسسه «سیاستهای خاور نزدیک»؛ آمریکا درباره شبکه المنار چنین مینویسد:
«حزبالله لبنان در اداره شبکه تلویزیونی تمام عیار خود، با ارائه فهرست بلند بالایی از اخبار، تفسیر و برنامههای سرگرمکننده، منحصر به فرد و بینظیر است». (جوریش، آوی، شبکه جاهطلب یک سازمان تروریستی،ع. ف. آشتیانی، ماهنامه فرهنگی راه، شماره 14)
احمد عمرو نویسنده پایگاه خبری «مفکرة الاسلام» وابسته به علمای افراطی سعودی در مقالهای تحت عنوان «شبکههای ماهوارهای شیعی؛ جنگ جدید ایران» شبکه المنار را چنین توصف میکند:
«این شبکه در حال حاضر از ضریب نفوذ بالایی در مناطق عربی برخوردار است و به خاطر انتسابش به مقاومت اسلامی، بیشتر برنامههای خود را با نگاهی سیاسی تولید میکند. مهمترین اقدام المنار، تسریع در روند خروج کامل نیروهای اسرائیلی از مناطق اشغالی جنوب لبنان بود. البته این مسأله مانع از آن نیست که المنار از پخش زنده برنامههای دینی و تبلیغی به خصوص در ایام محرم و غدیر خودداری کند»! (محمودی، برهان، شبکههای ماهوارهای شیعی؛ کابوس وهابیون، خبرگزاری ابنا، 28/11/88.)
حزبالله براساس سه مشکل تقریباً لاینحل تصمیم به تأسیس این شبکه گرفت:
1-جنگ تبلیغاتی اسرائیل برای جبران شکستهای خود
2-مصادره کردن عملیاتهای حزبالله توسط کمونیستها که شبکه های قدرتمند را در اختیار دارند.
3-انکار بسیاری از عملیاتهای حزب الله توسط اسرائیل
این تصمیم در ماه می سال 1991 عملی شد (ویژه نامه جشنواره عمار پیرامون شبکه المنار، دی ماه 1392) و این شبکه توانست اولین برنامه خود را در سه ژوئن همان سال در شهر بقاع پخش کند. بعدها توانست شبکه سراسری خود را در بیروت بنا کند و چون اولین فرستنده خود را بر فراز یک مناره قرار داده بود نام «المنار» برایش برگزیده شد.
عمده این دادههای آماری در سایتهای مرجع وجود دارد. اما سوال جدی این است که شبکه المنار به عنوان یک شبکه یکتا چرا توانسته نفوذی بیش از تمام شبکههای صداوسیما در میان مردم جهان دست یابد در حالیکه از نظر دانش فنی و امکانات سخت افزاری و حتی پرسنل کار آزموده به مراتب از رسانههای ایران پایینتر است؟ حتی عوامل آن در ایران و عراق آموزش دیدهاند. بعدها رهبران حزبالله ادعا کردند که این شبکه نقش مهمی را در عقبنشینی اسرائیل داشته است و این در حالی بوده که شبکه المنار هنوز نسخه ماهوارهای خود را فعال نکرده بود.
توجه داشته باشید که سخت افزار و امکانات این شبکه در مقابل شبکههایی چون bbc، cnn، و... حتی صداوسیمای خودمان تقریبا چیزی جز یک شبکه آماتور نیست.
شبکه المنار یک شبکه شناخته شده بلکه شاخص است. به همین دلیل است که سعی میشود ویژگیهای شبکههای المنار را در کنار تفاوتهای آن با شبکههای دیگر علی الخصوص شبکه ملی خودمان بیان شود تا تصویری درست به دست بدهد.
لذا ابتدا به مشکلاتی اشاره میشود که برای از پای درآوردن یک شبکه ملی مانند صداوسیما و حتی در نمونه خارجیاش بی بی سی کافیست. اول اینکه بودجهاش محدود به بودجه ناچیز یک حزبست و مثل صداوسیما از نفت ارتزاق نمیکند و یا مثل شبکههای غول پیکری چون بی بی سی از مالیات مردم بهرهمند نیست.
دوم اینکه ابزارهای پخش آن محدود است و در اختیار مخالفان. از این جهت وضعیتی بسیار اسفناکتر از صداوسیما دارد که هر روز یکی از شبکههای آن به دست منادیان آزادی مسدود میشود. چرا که حامی او یک دولت و حکومت نیست.
سوم اینکه از صفر شروع کرده و عوامل متخصص نیز ندارد. در چنین شرایط فقط در 10 سال یعنی طی سالهای 1991 تا 2000 خود را به یک رسانه درجه اول در جهان تبدیل میکند. اما چه چیزی باعث میشود المنار متفاوت عمل کند:
1-ساختمان شبکه خود را در ناحیه فقیرنشین جنوب بیروت که منطقهای شیعی به نام حراه حورایکاست قرار داد. که نشان میدهد عوامل این شبکه در عمل به آموختههای خود به خوبی رفتار میکنند. آنها میدانند احساس جز در محیط خود بدست نمیآید. نمیتوان فرسنگها دورتر از محیط بود و آن را بخوبی درک کرد. چیزی که در کشور خودمان اتفاق افتاده همین است. صداوسیما فرسنگها دورتر از زندگی قشر متوسط رو به پایین یعنی اکثریت غالب مردم شهر و کشور در حال حیاط است و به همین دلیل از درک بسیاری از محسوسات این بخش عاجز است.
2-تصویربرداران و عواملش غالباً پیش از عملیات به صحنه نبرد میرفتند. که دقیقاً موید این نکته است که عوامل این شبکه خود را کارمندان موظف نمیدانند. شنیده شده است که برخی عوامل این برنامههای المنار خود از اسرای زندانهای اسرائیل بودهاند و حتی زبان عبری را در آن زندانها آموختهاند. نادر طالبزاده که در یکی از دورههای عوامل المنار در ایران به عنوان استاد حضور داشته نقل میکند که این عوامل پس از یک دوره سی روزه بلافاصله به مناطق جنگی میرفتند! (ویژه نامه جشنواره عمار پیرامون شبکه المنار، دی ماه 1392.) آوی جوریش گزارشگران این شبکه را چریک میداند؛ «میگویند اکثر گزارشگران مرد این شبکه قبلاً چریک بودهاند». (جوریش، آوی، شبکه جاهطلب یک سازمان تروریستی،ع. ف. آشتیانی، ماهنامه فرهنگی راه، شماره 14)
3-صداقت و اعتماد؛ به طوریکه شهروندان اسرائیلی معتقدند المنار با اینکه دشمن ماست ولی بسیار قابل اعتماد است. آنها سیدحسن نصرالله را کسی میشناسند که به حرفی که میگوید جامه عمل می پوشاند و از این جهت المنار را با حس اعتمادی که ایجاد کرده با رهبرش یکی میبینند. به عبارت دیگر این شبکه خود را از نظر عملی با رهبر خود بخوبی تطبیق داده و به ورطه خود اجتهادی و خود بزرگبینی نغلطیده است. کاری که این شبکه انجام داده یک نمونه موفق عمل به جزئیات مکتب است. تصور کنید که حزبالله به عنوان یک شبکه شیعی متعلق به چالش برانگیزترین حزب معاصر توانسته در مخاطبان دشمن خود حس اعتماد را ایجاد کند. این چیزی متفاوت از اعتمادیست که سایر شبکه ها جسته و گریخته به دست آوردهاند.
4-به مخاطب شناسی درستی دست پیدا کرده و از رهگذر همین درک دو نسخه متفاوت از شبکه را تأسیس کرده است. یکی برای شیعیان که به صورت محلی پخش میشود و دیگری برای تمام ملیتهای که به صورت ماهوارهای پخش میشود.
5-هسته اصلی و عوامل تولید این شبکه از سراسر جهان و با ملیتهای مختلفی جمع شدهاند که نشان دهنده ذکاوت مسئولین این شبکه است که ملاک انتخاب افراد، ملیت آنها نیست. بلکه اعتقاد افراد در دنبال کردن یک هدف مشخص است. از این منظر نیز عوامل المنار توانستهاند خود را بیش از پیش به رزمندگان حزبالله نزدیک کنند و اعتقاد را وجه اشتراک خود کنند.
حزب الله دریافته بود برای اینکه رسانهای همپای رزمندگان خستگی ناپذیر و هوشمند خود داشته باشد باید به نسخهای رسانهای از رزمندگان خود دست یابد. حرکتی دقیق که منجر به ظهور رسانهای جدید و کاربلد در میان رسانههای به اصطلاح Main streamشد. آنها به خوبی میدانستند که نمیتوان از فردی که با او همفکر نیست انتظار جهاد رسانهای داشت.