چرا فتنهگران نمیتوانند به قدرت بازگردند؟
اخیرا شاهد تلاش هایی برای رفع حصر سران فتنه هستیم که بخشی از آنها با هدف اعمال فشار روانی به عرصه رسانه ای نیز کشیده شده و بخش دیگری از آن با مقاصد خاصی دنبال می شود. در رابطه با آنچه به شکل رسانه ای و در قالب جنگ روانی مطرح شده می توان به موارد نظیر؛ طرح شعارهای افراطی در جریان سخنرانی مراسم 16 آذر رئیس جمهور، سخنان افراطی سران حزب منحله مشارکت در مراسم روز دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه تهران، اظهارات سعید حجاریان مبنی بر سابقه رفع حصر در کارنامه روحانی و اظهارنظر برخی از نزدیکان دولت جهت رفع حصر و ... اشاره کرد. پرسش اساسی اما در این رابطه این است که آیا فتنه گران می توانند به قدرت بازگردند؟
به نظر می رسد آنچه مفروض اصلاح طلبان افراطی از پیگیری اهداف خود در پروژه تلاش برای آزاد سازی سران فتنه قرار گرفته، این است که امکان بازگشت آنها به قدرت وجود داشته و هیچ مانعی بر سر راهشان وجود ندارد. و این درحالیست که به نظر بسیاری از صاحب نظران بازگشت فتنه گران و کسانی که حوادث تلخ سال پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم را بوجود آوردند، به عرصه قدرت غیر ممکن میباشد. و البته نظر سومی نیز وجود دارد که راهی میانه است. بدین ترتیب می توان گفت در خصوص بازگشت فتنه گران به قدرت سه نظر وجود دارد:
یک) دیدگاه نزدیکان فتنه؛
دیدگاهی که به سوال فوق پاسخ مثبت داده و میگوید اولا فتنه ای در کار نبوده که با عوامل آن چنین برخوردی شود و آنچه روی داده یک سوء تفاهم بینالاثنینی بوده و هنوز مقصر اصلی آن هم مشخص نیست! از نگاه این افراد در رسیدگی حقوقی به این ماجرا سهم هر یک از طرفین دعوا مشخص میشود که البته به نظر آنها مقصر اصلی دولت وقت خواهد بود و این نتیجه مشروط به دادگاه صالح میباشد و چنانچه حکم چیز دیگری بود احتمالا دادگاه ناعادلانه قضاوت کرده است. در این رابطه می توان به کتاب تازه انتشار یافته «جامعه شناسی ایران، جامعه کژمدرن » نوشته جلایی پور اشاره کرد که می گوید: «جنبش دوم خرداد با ممانعت دولت پنهان و تخلفات آشکار انتخاباتی مواجه شد و اعتراضات پس از آن نیز با برخورد ماموران حکومتی روبرو شد.»
از نگاه صاحبان این دیدگاه ثانیا اگر فرض فتنه هم صحت داشته باشد، الزامات کشورداری حکم می کند که هزینه ها را کاهش داده و راه را برای بازگشت عوامل این اتفاقات باز کنیم تا از توان آنها در راستای اهداف کشور استفاده شده و به کدورتها هم پایان بدهیم. این دیدگاه عمدتا متعلق به کسانی می باشد که یا خودشان به نوعی در شکل گیری فتنه 88 نقش داشته و یا از لحاظ گرایش سیاسی با عوامل فتنه در یک جناح قرار دارند.
دو) دیدگاه مخالفان فتنه؛
عده دیگری درست در مقابل دیدگاه اول قرار داشته و معتقدند عوامل فتنه گر و کسانی که بدون توجه به تذکرات و نصایح و اتمام حجت ها، امنیت و منافع ملی کشور را به خطر انداختند، هرگز صلاحیت بازگشت به عرصه قدرت و مدیریت کشور را ندارند. دلایلی که در این دیدگاه اقامه می شود عبارتند از:
1- فتنه 88 یک انقلاب رنگی یا کودتای سبز بود که توسط دشمنان اسلام و انقلاب طراحی و هدفش چیزی جز براندازی نظام اسلامی نبود. اگر ایستادگی مردم و ایثار نیروهای بسیجی و هدایت های رهبر معظم انقلاب نبود و این طرح به موفقیت میرسید، سران فتنه در آن شرایط چه موقعیتی داشتند؟ آیا این عادلانه است حال که نظام و مردم با هزینه و دغدغه فراوان از این بحران 8 ماهه عبور کردند، مجددا شاهد قدرت گیری عاملان آن اقدام براندازانه باشند!
2- سران فتنه با رفتار و گفتار خود که در قالب بیانیه های متعدد آشکار گردید، نشان داده اند که قانون اساسی و ساختار فعلی نظام را قبول ندارند و هدف فتنه گران براندازی نظام اسلامی بوده است که با موفقیت مواجه نشده است. کدام سیستم سیاسی در دنیا اقدام به پذیرش کسانی میکند که رسما و علنا اعلام داشتهاند که آنرا قبول نداشته و به دنبال براندازی آن بوده اند؟!
3- کاری که فتنه گران کردند به منافع ملی و امنیت ملی آسیب زد، خونهایی بناحق ریخته شده و اموال زیادی از مردم و بیت المال به غارت رفت و حیف و میل شد. بدون تردید مسببان این جنایات و خیانت ها، مستحق مجازات و کیفر هستند. عاملان این حوادث بخشی مجازات شده و بخشی با رافت اسلامی نظام مواجه شدهاند که دال بر بیگناهی آنها نیست اما نباید مورد سوء استفاده قرار گیرد. در خصوص محکومان هم، سابقه کیفری مانع حضور در مسئولیت های کلیدی نظام است.
4- فتنه گرانی که هنوز توبه نکرده و بر سر مواضع خود هستند چه توجیهی برای عدم تکرار رفتار آنها و فتنه گری های بیشتر وجود ندارد؟ بویژه آنکه بعضی از فتنه گران بدنبال انتقام گیری از نظام نیز هستند؟
5- بازگشت فتنهگران به قدرت منوط به اثبات بیگناهی یا عفو آنها توسط نظام اسلامی است تا مردم مجددا به آنها اقبال کرده و به مسئول��ت بگمارند. در غیر اینصورت حضور مجرمان در کرسیهای مدیریتی کشور برای مردم سوال برانگیز خواهد بود. ضمن آنکه به احتمال زیاد فتنهگران از رافت و موقعیت خویش سوء ��ستفاده خواهند کرد و مطالباتی را مطرح خواهند نمود که از جمله آنها این است که اگر ما مجرم بودیم چرا محاکمه نشدیم و اگر بیگناه بودیم چرا هزینه هایی مثل حصر را پرداخت کردیم؟ این شبهه را هم اکنون نیز برخی از رسانه های همسو با فتنه مطرح کرده و به اصطلاح خواستار محاکمه سران فتنه هستند. و اینگونه مطرح میکنند که حضور فتنهگران در قدرت به معنای عقبنشینی نظام از مفهوم فتنهگری است.
6- فتنه سیاسی که با هدف براندازی صورت گرفت با اعلام پشتیبانی میلیونی مردم پایان گرفت. فتنه گران بر این تحلیل بودند که مشروعیت مردمی نظام کاهش یافته و دیگر کسی برای دفاع از نظام به میدان نخواهد آمد. اما 9 دی بطلان آن را ثابت کرد. اگر راهپیمایی 9 دی نبود آیا فتنه ادامه نمییافت؟ پس از عاشورا و اباعبدالله هدف بعدی آنها چه بود؟
سه) راه میانه؛
دیدگاه سومی هم در این میان وجود دارد که میگوید بازگشت فتنه گران و عوامل مرتبط با آن میتوانند به آغوش نظام اسلامی بازگشته و از حقوق شهروندی بهرهمند شوند مشروط بر اینکه اشتباه خود را پذیرفته و توبه کنند.
این دیدگاه اگر چه بهترین راه بازگشت فتنهگران بوده و مطلوب نظام هم میباشد اما عملا امکانپذیر نیست زیرا که برخی از افراطیون اصلاحطلب مخالف این روش بوده و مانع تحقق آن میشوند. لذا توبه فتنه گران دور از ذهن بوده و بعید به نظر میرسد. لذا با این سوال مواجه میشویم که چرا فتنهگران توبه نمیکنند؟ در این رابطه پاسخهای متعددی ارائه شده لکن آنچه قانع کننده تر به نظر میرسد این است که توبه فتنه گران که به معنای پذیرش اشتباه تلقی میشود با اهداف آنها از تلاش برای آزادی آنها منافات دارد. از این رو برخی از اهداف اصلاحطلبان از این طرح را مورد اشاره قرار می دهیم:
اهداف اصلاحطلبان از تلاش برای رفع حصر
بیتردید یکی از علل اساسی تحرک اصلاح طلبان افراطی جهت رفع حصر سران فتنه را میتوان تلاش برای بازگشت به قدرت دانست، چراکه مانور بر این موضوع از چند جهت برای این جریان کارکرد دارد که از جمله آنها باید به موارد زیر اشاره کرد:
1) ترس از توبه احتمالی سران فتنه: از نظر اصلاحطلبان شرایط فعلی که سران فتنه درآن بسر میبرند، به سود اصلاحات نبوده و هر حالت دیگر ولو جنجال صرف و بینتیجه نیز به مفهوم بهرهگیری حداقلی از این شرایط ارزیابیمیشود. بویژه آنکه اصلاح طلبان نگران پذیرش شرط نظام یعنی توبه و اظهار ندامت از سوی سران فتنه میباشد که این بدترین حالت برای اصلاحطلبان میباشد چراکه توبه سران فتنه به معنای پذیرش اشتباه اصلاحاتیها و ثبت رسمی فتنهگری در کارنامه آنها میباشد.
2) وادار کردن دولت به پرداختن سهم اصلاحطلبان: از آنجا که اصلاحطلبان معتقدند اگر تلاش آنها برای کنارگیری عارف از ادامه رقابت صورت نمیگرفت، شانس پیروزی آقای روحانی در انتخابات به شدت کاهش مییافت، بر همین اساس اصلاحطلبان خود را عامل اصلی موفقیت دولت فعلی دانسته و از همان ابتدا به سهمخواهی و امتیازگیری از دولت پرداختند. فشار اصلاحاتیها بر دولت به مفهوم گرفتن بخشی از سهم خودشان می باشد که حداقل آن مشارکت مستقیم در دولت و حداکثر آن زمینه سازی برای بازگشت اصلاحات به قدرت می باشد. تلاش برای آزادی سران فتنه مقدمه این بازگشت به حساب می آید.
3) هموار کردن مسیر بازگشت با تطهیر سوابق فتنه گری: فرض دیگر در این خصوص این است که اصلاحطلبان همه اهتمام خود را مصروف بهرهگیری از شرایط فعلی جهت بازگشت خود به قدرت ارزیابی میکنند. مسیری که الزاما از کرسیهای مجلس و انتخابات پیش رو میگذرد. این جریان که فعالیت خود را از هم اکنون با چراغ خاموش آغاز کرده، برای بازگشت خود به قدرت با موانعی روبروست که یکی از آنها چسبندگی به فتنه میباشد. مانعی که دست شورای نگهبان را برای رد صلاحیت فتنهگران باز گذاشته و اقبال عمومی مردم را با هالهای از ابهام مواجه کرده است. گمان اولیه اصلاح طلبان این است که با آزادی سران فتنه، صورت مسئله پاک شده و کارنامه آنها نیز تطهیر خواهد شد. ثانیا آزادی موسوی و کروبی به مفهوم بیگناهی آنها بوده و خواهند توانست با قهرمان سازی از این دو چهره موقعیت اصلا�� طلبان را بهبود بخشند. برخی از افراطیون این جریان بر تصور می باشند که با آزادی موسوی میتوانند راه پیروزی اصلاح طلبان بر اعتدالیون را در سناریوی رقابت موسوی و آقای روحانی هموار کنند.
4) ایجاد فضای رسانهای برای فعالیتهای سیاسی: اصلاح طلبان میدانند که فشار آنها به دولت برای آزادی سران فتنه الزاما به آزادی آنها نخواهد انجامید اما این فشارها میتواند وزن آنها را در فضای رسانهای افزایش داده و در واقع از حصر سران فتنه به مثابه تنفس مصنوعی برای اصلاحات استفاده کنند.
5) جنجالآفرینی تبلیغاتی: تحلیل دیگری که این ارتباط وجود دارد این است که از نگاه اصلاح طلبان تمرکز فعلی کشور بر مسایل اقتصادی نیازمند آرامش روانی و سیاسی می باشد. و اگر نظام بتواند در موضوع هستهای و رفع تحریمها گام های سریعی بردارد در ادامه راه از توجه به مسایل سیاسی و مطالبات اصلاح طلبان سرباز خواهد زد. از این زاویه طرح موضوع محاکمه سران فتنه در دادگاه علنی و آشکار و دامن زدن به مسائل حاشیه ای نظیر محاکمه احمدی نژاد و ... در این راستا قابل ارزیابی است.
6) تهیه مقدمات آشوب و فتنه: سناریوی انتخاباتی اصلاح طلبان این است که با برگزاری دادگاه سران فتنه بازی دو سر بردی را آغاز خواهند کرد که فرض اول در آن اثبات بیگناهی سران فتنه خواهد بود که این صورت پیروزی و ادعای بیگناهی خود را با هیاهوی فراوان داخلی و خارجی فریاد کرده و از مواهب آن علیه نظام و در انتخابات آتی استفاده خواهند کرد. فرض دوم که از احتمال بسیار بیشتری برخورد دار است و اصلاح طلبان خود با اطلاع از این نتیجه خواستار برگزاری دادگاه علنی سران فتنه هستند، این است که در درجه نخست با جنجال تبلیغاتی فراوان حکم دادگاه را زیر سوال برده و متعاقب آن نظام را برای اجرای حکم بویژه اگر اعدام باشد تحت فشار قرار داده و برای اعتراض به آن دست به فراخوان عمومی و در واقع فتنه ای دیگر خواهند زد.